سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمشیر ولایت

یکسال پیش در همین روزها برای محکوم کردن فتنه گران و هلهله کنان عاشورا فهمیدم تعدادی از مردم شهرمان قصد راهپیمائی دارند به محل تجمع رسیدم دیدم تعدادی جمع شده اند  یک وانت بار پیکان بدون باربند هم ایستاده و آمپلی فایری را آورده اند  حتی درست نمی توانستند نصبش کنند

ولی بالاخره صدایش در آمد

حالا بود که دنبال کسی می گشتند که شعار ها را بخواند

اما نه شعاری بود و نه فردی که اینکار را بکند

این بود که بنده برای اولین بار دست بکار شدم

میکروفن را گرفتم و شروع کردم تکبیر گفتن و بعد آرام آرام مرگ بر منافق و...

آهسته آهسته دیدم شعار هایم دارد خیلی تکراری می شود این بود که از گوشه و کنار افراد می آمدند و شعاری یاد من می دادند  من در حین راه رفتن و شعار دادن آنها را هر چند با خط خوردگی زیاد یادداشت می کردم

لعن علی عدوک یا حسین        کروبی و خاتمی و میر حسین

قسم به اسم حسین      می کشیمت میر حسین

و....

خلاصه دیدم مردم شعارهای اینجوری را بیشتر از شعارهای تکراری راهپیمایی های مناسبتها دوست دارند و بلند تر و با هیجان بیشتر می گویند و اصرار دارند بیشتر تکرار شود

هر گاه که می دیدند شعارها دارد "مرگ بر منافق می شود" خودشان آن شعارهای ویژه می دهند و کاری به بلند گو ندارند

این بود خاطره بنده از مردمی ترین و پرشور ترین راهپیمایی شهر ما که سالها بود این جمعیت را به خود ندیده بود

آری کلیت چهره ها هم جالب بود از همه سلیقه ها و اقشار در آن دیده می شد

همه سعی داشتند نقش فعال داشته باشند و خمودی و آرامش گویی از جمع . ساعاتی رخت بر بسته بود

چرا که دیدند نظام ولایی و علوی و حسینی در خطر است

و بمانند بمب اتم فتنه را بکلی نابود کردند

بله بمب اتم ایران این مردم همیشه در صحنه است

و وعده خداوند که ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم

و ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم

و پیام نهایی 9 دی مردم ایران این است : 

مهدی زهرا در انتظارم      تاتو را دارم غمی ندارم

ستاره ی شبم تویی تو       ذکر خوش لبم تویی تو

خامنه ای بگو بمیرم         به عشق کربلا اسیرم

الهم عجل لولیک الفرج و...

یا علی

سرباز جان برکف


ارسال شده در توسط سرباز جان برکف

سلام علیکم

ضمن معرفی خود بعنوان اولین سئوال بفرمایید جرقه های اولیه شاعری در ذهن شما چگونه بوجود آمد ؟

با عشق سر آغاز سخن بسم الله     گفتند که اعجاز سخن بسم الله    

اول تویی و آخر هر دفتر تو     ای قافیه پرداز سخن بسم الله

به نام خدا بنده زکریا رحیمی متولد آبانماه 1358 در یکی از روستاهای شهرستان نجف آباد چند سالی است با طبع شاعری مانوس شده ام و علاقه زیادی به شعر وشاعری دارم . جرقه های اولیه شعر در من از دوران دبیرستان زده شد که به صورت شعر سپید سروده می شد ولی به طور جدی شعر را از سال 1385 شروع کرده ام

شعر و شاعری در زندگی شما چه تاثیر گذاشته است ؟

شعر تاثیر به سزایی در زندگی من داشته تا آنجا که می توانم بگویم بیشتر اوقات زندگیم صرف سرودن شعر و یا خواندن مجلات و کتابهای شعر می شود و حتی بعضی اوقات از بسیاری از مسائل زندگی روزمره به خاطر شعر فاصله می گیرم

درچه زمینه هایی شعر سروده اید و اصولا شما دوستدار چه نوع از شعر هستید ؟

در زمینه های فرهنگ ایثار و شهادت حماسه عاشورا و آئینی شعرهایی سروده ام .

آیا سبک و سیاق خاصی در شعر دارید ؟

میانه ام با غزل بسیار خوب است و به همین جهت هم اکثر سروده هایم سبک غزل است .

آیا در موضوعات اجتماعی و اتفاقات روز ( وقایع انقلاب ) دست بر شعر دارید ؟

هر شاعر متعهد و پایبند به اصول و ارزشهای انقلابی حتما از وقایع انقلاب تاثیر می پذیرد این یک واقعیتی است که نمی شود آنرا انکار کرد و در تمام طول تاریخ ما شاهدیم که شعرا از وقایع اطراف الهام می گیرند وبنده نیز به نوبه خودم از سال 85 در مقاطع مختلف و فراز و فرودها شعر هایی را سروده ام .

درصورت امکان چند بیت از اشعار خود را برایمان بخوانید ؟

با موضوع این روزها یعنی فتنه 88 شعری بلند دارم که چند بیتی از آن را می خوانم :

خروج کرده و گمراه و سامری شده اند     

 اسیر وسوسه پوچ برتری شده اند

دوباره مثل خوارج دوباره بد مستند     

 که داعیه دار قبای رهبری شده اند

خدایشان زر و دینار و دینشان سکه است   

 که خواجه دکان زرگری شده اند

به عشوه زنان هوس باره تن دادند     

 حقیر وسوسه ناز و دلبری شده اند

علی است روبه حقیقت ولی نمی بینند

که اشعری رسیده و در کار داوری شده اند

دل از علی بریده و ایمان سستشان پوچ است      

 که از ولای ولی اینچنین بری شده اند

صدای غرش اصحاب فیل می آید     

 گمان کنم که دچار سبک سری شده اند

غلام حلقه به گوشند و خانه زاد شیطانند    

 که اینچنین همه در خط نوکری شده اند

فروختند نام خود به ننگ . مشتشان وا شد    

 تمام غافله رفته است و آخری شده اند

اسیر منصب و مکنت اسیر دنیایند    

 که مبتلا به مقامات کشوری شده اند

بگو به یزیدهای زمان دست فتنه را بستیم     

 تمام ملت ما مرد خیبری شده اند

به عشق بگوئید جانمان فدای شما    

 که عاشقان شما سخت حیدری شده اند

همانطور که می دانید جنگ نرم دشمن علیه انقلاب ما آغاز گردیده و پاتک بچه های ما هم در این جنگ به تازگی در مرحله اجرا می باشد به نظر شما سهم شعر و نقش آن در مقابله با جنگ نرم چیست ؟

اگر ما اعتقاد داشته باشیم که در جنگ نرم سهم فرهنگ چقدر زیاد است در می یابیم که کار هنری در هر قالبی می تواند تاثیرات زیادی در برخورد با هجمه های فرهنگی داشته باشد و این نیست جز تعهد و التزام به هنر متعهد . هنری که بتواند زوایای گوناگون از مسائل اجتماعی را مو شکافی نماید . امروز دیگر بمبهای هسته ای و موشکهای دور برد کارایی چندانی ندارند بلکه بمبارانهای ضد فرهنگی است که ملت ها را تهدید می کند . شاعر امروز باید روح بیداری را در خودش تقویت نماید تا بتواند با سلاح فرهنگ اصیل در میدان تاخت و تاز جهانی حاضر باشد . در پایان امیدوارم که همه همرزمان در این جنگ هم شکست عبرت آموزی به دشمنان ولایت بدهند تا بدانند تا با ولایت هستیم شکست ناپذیریم .


ارسال شده در توسط سرباز جان برکف
<      1   2